زمستانه

بعدها که این روزها را به یاد می آوری

از کتاب خواندن های کنار شومینه
از قهوه نوشیدن های شبانه
از برفهای پشت پنجره خواهی گفت.
بعدها - اگر بعدهایی در کار باشد -
از بادهای سوزناک زمستانی
از قندیل های آویخته بر شاخه ها
از کسی که از دور و از میان برف ها به کتاب خواندن و قهوه نوشیدنت خیره شده خواهم نوشت.
۰ نظر ۱

من...

در من پاییزی است دیرپا

شکوفه ی زیبای سیب

به من فکر نکن مکدر می شوی

به تو فکر می کنم و زرد و خشک در خودم فرو می ریزم


۱ نظر ۱

موهوم

وقتی که در فضا-زمان عشق

ابعاد

محو و مبهم و موهوم اند

حالا به جاده ها بگو بدوند

مفهوم فاصله ها این نیست

نه دور می شویم

نه بی طاقت

۰ نظر ۰

دایرة المعارف اندوه

بخوان

از خطوط شکسته و بد خط پیشانی ام بخوان

معنای همه رنج ها

و تعریف همه حسرت ها را

که من دایرة المعارف اندوهم


۰ نظر ۰
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان